سازمان کوچک یا سازمان بزرگ؟
چکیده:
با توجه به شرایط نا استوار کسب وکار در مقطع زمان فعلی برتری های سازمان های کوچک در مقابل سازمانهای برزگ مقیاس قابل توجه است . با مروری بر خصایص و اصول حاکم بر این دو نوع سازمان ،سازمانه ای کوچک دارای ارجحیت بیشتری هستند .
از آنجاییکه نیاز به صنایع بزرگ قابل انکار نیست به کار گیری خصایص و شاخص های ارجح سازمان های کوچک در قالب سازمان های کسب و کار استراتژیک ” S.B.U. Strategic Business Unit” در سازمان بزرگ نیاز به انعطاف در سازمان تامین می گردد.
کلید واژه:
سازمان کوچک ، سازمان بزرگ ، تامین منابع مالی ، SUB
مقدمه:
همانطوریکه میدانیم سازمان ها با ابعاد و ساختار های متفاوت , و با کارآیی متفاوتی در بازار کسب و کار فعالیت می کنند .
سئوالاتی که سعی می شود در این بررسی به آن جواب داده شود این است که در شرایط امروز آیا فراینده کسب و کار درسازمان هاي کوچک مطلوب تر است یا سازما ن هاي بزرگ ؟ آیا سازمان های کوچک نسبت به سازمان های بزرگ در فضای کسب و کار ارجحیت دارند؟ ،آیا سازمانهاي بزرگ که داراي نظام برنامه ریزي راهبردي و استراتژیک هستند به نتایج فرایندي بهتري نسبت به سازمانهاي فاقد این نظام دست می یابند؟ آیا سازمان های بزرگ در کسب سود بیشتر نسبت به سازمان کوچک موفق تر هستند؟ و آیا اصلاً ارجحیتی وجود دارد یا تفاوت محسوسی وجود ندارد.؟
بحث مطرح شده مدخلی برای سنجش مسائل روز اقتصادی – مالی و مدیریتی فعلی کشور است. آیا می توان الگویی مناسب برای انتخاب نوع سازمان برای رسیدن به بهترین اثربخشی و کارآیی با این الگو به دست آورد.؟
چه سازمانی کوچک و چه سازمانی بزرگ می باشد؟
معیارهاي متفاوتی براي تعریف سازمان هاي کوچک و بزرگ به کار گرفته شده است. برخی ازمعیارها از تعداد کارکنان بهره میگیرند و برخی دیگر معیارهایی همچون ابعاد مالی و عملکردي را به کار میگیرند. هرچند بیشتر تعریفها بر اساس تعداد کارکنان بیان می شوند ، در ایالات متحده امریکا، بنگاه ها با کمتر از 500 نفر کارمند، کوچک و بیش از آن بزرگ خوانده می شوند،در آلمان شرکت هایی با کمتر از 10 نفر کارمند را کوچک، از 10 تا 499 نفر را متوسط و بالاتر ازآن بزرگ بشمار می آورند یا در تعریفی دیگر بنگاه هاي بین 10 تا 150 نفر کارمند را بنگاه هاي کوچک و متوسط مینامند.
در انگلستان گردش مالی ، سود سالیانه و تعداد کارکنان بنگاه ملاک اندازه سازمان هستند.
در ایران بر اساس تعریف بانک مرکزي واحدهایی که تعدادکارکنان آن کمتر از 50 نفر باشد صنایع کوچک، با 50 نفر تا 250 نفر کار مند ، صنایع متوسط وبیش از آن صنایع بزرگ نامیده میشوند. در این پژوهش، با استفاده از تعریف بانک مرکزي جمهوري اسلامی ایران شرکتهاي صنعتی زیر 50 نفر، کوچک و بیشتر از آن بزرگ فرض شده می شوند.
دو دیدگاه موافق و مخالف برای سازمان های بزرگ و کوچک مقیاس وجود دارد.
دیدگاه اول : موافق صنایع کوچک “medium sized enterprises (SMEs)”
تجربه كشورهاي پيشرفته صنعتي نشان مي دهد كه اين كشورها با برنامهريزي هاي جامع و بلندمدتي كه براي بسط و گسترش صنعت خود داشتند، توانستند گوي سبقت را از ساير كشورها ربوده و يكهتاز ميدان صنعت و تكنولوژي گردند. اين كشورها با تكيه بر واحدها و كارگاههاي كوچك توليدي خود و حمايتهاي همه جانبه از آنها، هر يك از اين كارگاه هاي كوچك را به يك غول تبديل كردهاند.
مطالعه نمونه ای: به عنوان نمونه ميتوان از شركت عظيم SONY كه اعتبار و شهرت جهاني آن زبانزد عام و خاص است، نام برد كه در ابتدا كارگاهي خيلي كوچك بود و كار تعميراتي انجام ميداد. مشابه شركت مذكور در كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه بسيار زياد است.
اگر بخواهیم از این تعریف پیش برویم باید به وضعیت پیشرفت صنعتی و توسعه اقتصادی کشور نیز مورد توجه قرار بگیرید.
شوماخر، نویسنده معروف انگلیسی در سال 1973 یکی از اثرگذارترین کتابهای اقتصادی در دهههای اخیر را تحت عنوان «کوچک زیباست» به رشته تحریر درآورد که به انتقاد از بنگاه بزرگ میپردازد. دریچه نگاه او ضرورت غیرمتمرکزکردن تولید، تاثیر نامطلوب بنگاه بزرگ بر محیط زیست و همچنین مقابله با جهانیسازی بود. از کتاب او بهعنوان نگاه انسانی به فن آوری نیز یاد میشود.
اين ايده كه « استراتژي كوچك زيباست » ابتدا توسط شوماخر اقتصاددان آلماني در ادبيات اقتصادي مطرح گرديد. با توجه به اين هدف وي معتقد است كه :
فرصتهاي اشتغال بايد در مناطق روستايي و شهرهاي كوچك بوجود آيد
اين فرصتها بطور متوسط بايد به اندازه كافي ارزان باشد
با توجه به اينكه جمعيت كشورهاي در حال توسعه از آموزش كافي برخوردار نيست و نرخ بيسوادي بالاست، روشهاي توليد بايد نسبتاً ساده باشد
روشهاي توليد بايد به صورتي باشد كه از منابع محلي استفاده كند
و در نهايت وي معتقد است كه اهداف فوق از رهگذر ايجاد صنايع كوچك قابل تحقق ميباشد
پيشرفتهاي سريع كشورهاي در حال توسعه نظير كره جنوبي، تايوان، مالزي، هندوستان، تركيه، اندونزي و دهها كشور ديگر نشاندهنده اين است كه با برنامهريزيهاي جامع، اتخاذ سياستهاي اصولي در جهت تقويت كارآفريني و ايجاد انگيزه در جهت جذب كارآفرينان ميتوان خلأ موجود در كشور را پر كرد. و از بودجه كمكي جامعه جهاني به كشور به نحو احسن بهره برد. با مروري بر علل پيشرفت كشورهاي صنعتي چون آلمان، ژاپن، آمريكا، انگليس و ديگر كشورهاي پيشرفته صنعتي متوجه ميشويم كه صنايع كوچك در اين كشورها به عنوان پايههاي اصلي رشد و توسعه و دستيابي به صنايع فوق مدرن بوده است .
با توجه به وضعيت كنوني كشور، به دليل انعطافپذيري و استفاده از تكنولوژي ساده، صنايع كوچك نقش بسزايي در توليد، اشتغالزايي، صادرات، ارزشافزوده و در يك كلام توسعه اقتصادي كشور دارند.
با عنايت به وابستگي شديد صنايع واسطهاي و مادر در زمينه تكنولوژي و توان سرمايه گذاري كشورهاي صنعتي ، امكان هرگونه حركت اساسي در جهت صنعتي شدن براي كشورهاي درحال توسعه كند و مشكل خواهد بود و براي رهايي از اين تنگناها و حداكثر بهرهگيري از امكانات و استعدادهاي داخلي و افزايش توليد ناخالص داخلي كشور و اشتغال، حمايت از صنايع كوچك يكي از بهترين راهها ميتواند باشد.
مطابق مطالعات و بررسيهاي انجام شده در سطح جهان توسط سازمان جهاني كار (I.L.O. International Labor” Organization”). حدود 70 درصد از نوآوريها و اختراعات در صنعت، توسط كارآفريناني بوجود آمده كه در واحدهاي كوچك و متوسط مشغول بودهاند.
در كشورهاي پيشرفته و در حال توسعه ، سياستگذاري ها در جهت حمايت هر چه بيشتر از صنايع كوچك است واين بنگاه هاي كوچك به شدت مورد توجه قرار گرفتهاند .تا جايي كه به عنوان مثال در قانون اساسي كره جنوبي بر حمايت و پشتيباني هر چه بيشتر از اين صنايع تاكيد شده است، يا در ژاپن صنايع كوچك با سازماندهي بسيار قوي نقش مهمي در تحولات صنعتي و تكنولوژيك اين كشور ايفا ميكنند .
اهميت و نقش صنايع كوچك و متوسط
شركتهاي كوچك از انعطاف پذيري بيشتري برخوردارند.
بنگاههاي كوچك و متوسط عامل جذب و اشتغال بخش عظيمي از جمعيت كشورها هستند.
تعداد مشاغلي كه اين دسته از شركتها ايجاد مي كنند بيشتر از شركتهاي بزرگ است.
از مزایای »خويش فرما« (SELF-EMPLOYMENT) استفاده می کنند.
جذب و پذيرش كاركنان با بنگاههــا بــا سهـولت بيشتري صورت مي گيرد
تشکیل گروههاي ميان وظيفه اي يا گروههاي كاري با تركيبي ازمتخصصان بیشتر است.
هزينه بيرون آمدن از صنعت براي اين گونه شركتها در مقايسه با شركتهاي بزرگ كمتر است.
مشكلات بنگاههاي كوچك و متوسط
معمولاً در سازمان های کوچک كمبود دانش اقتصادي، مالي و مديريتي دیده می شود .
نمي توانند بر روي تغييرات محيطــي تــاثيـر بگذارند .
تامين منابع مالي براي اين شركتها در مقايسه با شركتهاي بزرگ مشكل تر است.
تامين و حفظ نيروي انساني از مشكلات هميشگي اين بنگاههاست .
فاقد هرگونه تشكل حمايت كننده در امور بازاريابي و صادرات هستند.
مشكل پيداكردن جــانشينـي شايسته دارند.
دیدگاه دوم: موافق صنایع بزرگ
یکی از سیاستهای دولت در جهت ایجاد عدالت تشویق بانکها به دادن وامهای خرد به افراد زیاد و پرهیز از دادن وامهای کلان به افراد معدود است. این سیاست مبتنی بر این ذهنیت است که وام بانکی اساسا یک امتیاز است و نباید این امتیاز به قیمت محرومیت تعداد زیادی از افراد در اختیار تعداد کمیاز شرکتهای بزرگ و سرمایهداران کلان قرار گیرد. توجیه دیگری که در پس این سیاست قرار دارد، آن است که با وامهای کوچک این امکان برای خیل بیکاران جامعه فراهم خواهد شد تا کسب و کار کوچکی را برای خود ایجاد کنند و به این ترتیب از مشکل بیکاری کاسته شود.
در ارزیابی این سیاست که با نیت خیرخواهانه و عدالتجویانه شکل گرفته، باید به این واقعیت توجه داشت که آنچه برای آحاد جامعه به عنوان عاملان اقتصادی اهمیت اصلی و اساسی دارد میزان درآمد است و ارجحیت آنها نسبت به کار در یک کارگاه شخصی و کوچک در مقایسه با یک بنگاه بزرگ که متعلق به دیگران است، در مراتب بعدی اهمیت قرار دارد. به زبانی دیگر مساله اصلی افراد جویای کار کسب درآمد است و شیوه تحقق آن از اهمیت کمتری برخوردار است.
سنگ بنای استدلال طرفداران بنگاههای اقتصادی بزرگ مربوط به استفاده از نظریه اقتصاد مقیاس است که میگوید با افزایش حجم تولید در بنگاه، قیمت متوسط محصول تولیدی کاهش مییابد. فرض کنید یک کارخانه خودروسازی با ظرفیت 100هزار خودرو در سال کار میکند و قیمت تمام شده هر خودرو بهطور متوسط 10میلیون تومان باشد. اگر حجم تولید کارخانه مثلاً به 200 هزار خودرو افزایش پیدا کند، در اینصورت احتمالاً قیمت خودرو میتواند به 7 میلیون تومان نیز کاهش پیدا کند. بهعبارت دیگر، افزایش مقیاس تولید بهنفع کاهش قیمت خودرو عمل میکند. این وضعیت هم به نفع تولیدکننده است زیرا که میزان فروش او و در نتیجه میزان کسب سود او بالا میرود، هم بهنفع مصرفکننده زیرا او با پرداخت کمتری بهخودرو میرسد. اگر بخواهیم این بحث را بهصورت دقیقتر در قالب منحنی تولید بلندمدت بنگاه دنبال کنیم، متوجه میشویم که رابطه میزان تولید و قیمت متوسط محصول حالت U شکل دارد.
اگر تولید بنگاه در حد Q1 باشد قیمت محصول به اندازه C1 خواهد بود. اگر تولید افزایش یابد و به Q2 برسد قیمت C1 به C2 کاهش مییابد. اگر تولید فراتر از Q2 باشد دیگر قیمت کاهش نمییابد و بلکه افزایش یافته و به C3 خواهد رسید. بهعبارت دیگر بنگاه نبایستی تولید را فراتر از Q2 ادامه دهد. افزایش تولید بیشتر از Q2 در واقع منجر به شکست بنگاه میشود و اصطلاحToo Big To Fail نیز مربوط به همین مرحله است و نه قبل از Q2. بنابراین افزایش تولید از Q1 به Q2 موجب رقابتیتر شدن بنگاه میشود و باید دنبال شود؛ درحالیکه افزایش تولید فراتر از Q2 به ضرر بنگاه خواهد بود. کاربرد دوم نظریه اقتصاد مقیاس در جهت تئوریزه کردن نظریه توسعه صادرات بهکار گرفته میشود. فرض کنید یک کارخانه خودروسازی در ایران تولید بهینه خودرو را در حد Q2 تنظیم میکند (بهطور مثال 2 میلیون خودرو در سال).
اگر تقاضای داخلی ایران کمتر از 2 میلیون باشد تولیدکننده چهکار باید کند؟ راهحل روی آوردن به صادرات است. بنابراین روی آوردن به صادرات در رقابت کردن بنگاه وارد عمل میشود. استدلال سوم نظریه اقتصاد مقیاس این است که یک تولیدکننده موفق بایستی همواره تکنولوژی خود را بهروز کند تا تولید او رقابتی باشد. چون بنگاه کوچک نمیتواند هزینه بالای تحقیق و توسعه را تحمل کند درحالیکه برای بنگاه بزرگ، هزینه کسب تکنولوژی به تعداد بالای محصول تولیدی سرشکن میشود و لذا قابل تحملتر خواهد بود. بنابراین بنگاه بزرگ در تولید رقابتی نیز قطعاً موفقتر خواهد بود.
نوع دیگری از مخالفت با بنگاههای بزرگ بهدلیل تقویت قدرت انحصاری در بنگاههای بزرگ است. در ابتدای دولت نهم نوع جدیدی از مخالفت با بنگاههای بزرگ شکل گرفت که البته ناشی از برداشت خاصی از عدالت بود و نه موضوع انحصار و در آن مقطع زمانی حمایت از بنگاههای بزرگ را معادل تقویت پولدارها و گردنکلفتها تلقی میکردند بنابراین طرح بنگاههای زودبازده با هدف تقویت تولیدکنندگان کوچک در دستور قرار گرفت ولی مشکلی که بنگاههای زودبازده با آن مواجه شدند، این بود که اکثر آنها نتوانستند رقابتی عمل کنند. خیلی از آنها نیز موفق شدند به مرحله تولید برسند و ظاهراً بخش قابل توجهی از معوقات بانکی نیز مربوط به مشکلات این نوع بنگاهها در بازپرداخت اقساط تسهیلات بانکی است.
مورد نمونه ای: انحصار قیمت سیمان تا قبل رسیدن به تولید سالیانه مازاد مصرف .
تا سال 1389 کل تولید سالیانه سیمان ایران نزدیک به 77 میلیون تن و مصرف آن نزدیک به 60 تا 70 میلیون تن سالیانه است که با توجه به پروژهای ساختمانی و عمرانی در نوسان می باشد.
انحصار قیمت سیمان توسط شرکت های تولید کننده از موارد مشکل ساز و دردسر آفرین برای دولت بود.
نگرانی از شکلگیری انحصار بایستی همهجانبه باشد. انحصار صرفاً از طریق بنگاههای بزرگ ایجاد نمیشود بلکه عوامل دیگری نیز در آن دخالت دارد مثل توانایی محدود تولیدکنندگان کوچک در مقایسه با بنگاههای بزرگ، برتری تکنولوژی یا انحصار فناوری بعضی از بنگاهها، انحصار منابع طبیعی و کنترل نهادهها، کنترل شبکه تقاضا، همچنین انحصار ناشی از تبانی بنگاهها با یکدیگر و تبانی بنگاه با دستگاههای دولتی هم میتواند منجر به انحصار شود. در سالهای اخیر هرگاه انحصار یا شبهانحصاری در اقتصاد ایران شکل گرفته، دولت در آن مقصر بوده است.
مورد نمونه ای :، ایرانخودرو یا سایپا در مقیاس جهانی اصولاً تولیدکنندگان بزرگی نیستند ولی اگر این دو با هم تبانی کنند، میتوانند رفتار انحصاری داشته باشند و هر قیمتی را به مصرفکننده تحمیل کنند.
سه شاخص مهم تر در نظر گرفته شدند. این سه شاخص ازاین جهت که از مهمترین عوامل تولید به شمار میآیند انتخاب شده اند.
- مدیریت بر منابع انسای و مادی.
- بازاریابی و فروش محصول.
- تامین مالی.
مدیریت:
برای میزان سنجش موفقیت مدیریت در سازمان شاخص های متفاوتی وجوددارد برای منظور فعلی 4 شاخص انتخاب شدند: برنامه ریزی ، سازماندهی، عملیات (اجراء) ، کنترل و بازخورد .
شاخص | سازمان کوچک | سازمان بزرگ |
برنامه ریزی | انعطاف پذیری بالا. توان علمی پایین است و لذا برنامه ها ضعیف هستند. حفظ دانایی و دانش ایجادشده کم است. | زمان بر و انعطاف کمی دارد. اصولاً هر چه ابعاد فعالیت بزرگ شود زمان مورد نیاز برای برنامه ریزی زیاد می شود. توان مدیریت برای یک برنامه ریزی مستدل و محکم زیاد است. حفظ دانایی و دانش بالا است. |
توضیح بیشتر | تامین و راه اندازی تجهیزات و ماشین آلات برای یک واحد کوچک و راه اندازی و یا توسعه یک کسب و کار آسان تر است. | |
سازماندهی | سازماندهی سریع انجام پذیراست. گزینش افراد بر اساس روشی قوی انجام نمی شود. ترک کار افراد تاثیر زیادی بر کارآیی دارد. | زمان زیادی لازم دارد ولی ماندگاری بیشتری خواهد داشت. گزینش توسط یک هسته مرکزی و توانمند انجام می شود. ترک کار افراد تاثیر زیادی ندارد. |
عملیات | اجرائ فعالیت با کمترین تدارکات انجام می شود. | تدارکات زیادی مورد نیاز است. |
نمونه : | کار برای یک سازمان کوجک مانند یک تاکسی سریع و چابک است | در مقابل یک قطار با تعداد زیادی مسافر و تدارکات. |
کنترل | دستورالعمل ها و مقررات کمترمورد توجه قرار می گیرند. ارتباطات ، ارسال و دریافت پیام آسان است و کمتر دستخوش تحریف می شود. | دستورالعمل ها جزء لاینفک کار هستند. تحریف پیام زیاد اتفاق می افتد و ارتباطات درگیر لایه های مدیریتی و سرپرستی هستند. |
بازخورد | باز خورد گرفتن آسان است. تهیه بازخورد از تولید و مشتری ضعیف است.
| تهیه بازخورد مشکل است. با استفاده از مکانیزم نظر سنجی و ارتباط با مشتریان بازخورد هادقیق هستند. |
بازار یابی و فروش:
شکی نیست بازاریابی برای شرکت های بزرگ در کنار استفاده از نام و در صورت وجود برند نسبت به شرکت های کوچک بسیار قوی تر و موثر تر است. اما سئوال این است در بازار متلاطم داخلی و هجوم محصولات ارزان قیمت بازار یابی برای شرکت های بزرگ موثر خواهد بود.
بازاریابی در همه حال اگر همراه با موفقیت برای بنگاه به دنبال دارد . اما میزان این موفقیت با در نظر گرفتن مقررات دست و پا گیر فعلی چه میزان است؟
نمونه :
شرکت فرش مشهد برای صادرات فرش به اروپا در صدد اقدام بود و برای شروع خرید یا اجاره یک دفتر فروش در شهر فرانکفورت آلمان در محلی مناسب برای ایجاد فروشگاه میکند.اما پس از اخذ قیمت یک فروشگاه باابعاد مناسب و انبار جهت آن از این اقدام سر باز میزند.
بنگاه کوچک می تواند با تغییر در محدوده امکانات خط تولید در هر بازار کوچکی نفوذ کند و محصول خود را در حداقل بازار به فروش برساند.
تامین مالی:
تامین مالی بنگاه های بزرگی که در بورس قرار دارند با فروش سهام انجام می شود.
در سایر شرکت ها و بنگاه ها تامین مالی از طریق اخذ وام از سیستم بانکی باید انجام شود. این وام ها در دو قالب به شکل وام برای تامین سرمایه در گردش و وام اجرای طرح و انجام توسعه داده می گردد. منظور از وام “سرمايه در گردش” تأمین دارائيهاي جاري مورد نياز متقاضي جهت بهره برداري مطلوب از واحد صنعتي فعال از طريق تأمین مالي كوتاه مدت، متناسب با يك دوره توليد می باشد.
هر رو روش نیاز به تامین وثیقه مناسب و طی مراحل اداری خاص خود می باشند.
تامین مالی برای واحد های بزرگ به دلیل گردش مالی بالا و توانایی تامین وثیقه آسان تر انجام می گردد. در عین حال سازمان های کوچک نیز توانایی مانور بیشتری برا ی تامین مالی طرح ها و سرمایه در گردش کوچکترخود هستند.
دراین شاخص اختلاف کمتری دیده می گردد. و کفه ترازوی امتیاز اندکی به طرف سازمان های بزرگ مقیاس است .
نام روش | انواع | سازمان کوچک | سازمان بزرگ |
اعتبار تجاری | دریافت کالا و پرداخت وجه آن با فاصله زمان | * | ** |
وام ها |
| * | ** |
پیش دریافت فروش محصولات ازمشتری | * | * | |
اجاره های بلندمدت ( اجاره به شرط تملیک و اجاره عملیاتی ) | * | * | |
سرمایه |
| — | ** |
واحد استراتژیک کسب و کار “S.B.U. Strategic Business Unit“یک راه حل برتر
قطعاً حذف سازمان های بزرگ غیر قابل طرح است. یک راه حل به کار گیری واحد های استراژیک کسب و کار “ SBU” می باشد .
در سازمان های که فرآیند عملیات قابل تفکیک به مراحل جدا از یکدیگر می باشد و هر واحد مصرف کننده واحد ماقبل خود است ، با جداسازی عملیات به طور کامل می توان از تکنیک واحد های استراتژیک استفاده نمود.
يک واحد کسب و کاري راهبردي (Strategic Business Unit)، ممکن است يک بخش، يک خط توليد يا مرکز سود باشد که ميتواند بطور مستقل از ساير SBUها برنامهريزي شود.
در سطح واحد کسب و کار موضوع بيشتر درباره توسعه و پايداري مزيت رقابتي براي کالاها و خدمات توليد شده است و کمتر به هماهنگ کردن عمليات ميپردازد.
به عنوان مثال در فرآیند تولید لباس از الیاف مراحل تولید شامل ریسندگی ، بافندگی، چاپ و تکمیل پارچه و دوخت است . هر قسمت از این فرآیند در حال حاضر می تواند در یک کارخانه جداگانه تولید شود و یا اینکه در یک سازمان بزرگ مقیاس همزمان تولید گردد.
اگر در یک کارخانه بزرگ مقیاس فرآیند تولید ریسندگی رااز بافندگی ، بافندگی را از چاپ و تکمیل ، چاپ و تکمیل را از دوخت جدا کنند و هر کدام مصرف کننده واحد ماقبل خود باشند و حتی مسائل مالی نیز تفکیک گردد ، به طوریکه ارزش افزوده هر واحد کاملاً قابل تفکیک باشد در این حالت هر واحد به شکل یک سازمان کوچک و چابک عمل خواهد کرد.
در صورتیکه این واحد قابل رقابت در بازار تولید نباشد قابل حذف و جایگرینی با محصول تامین شده از خارج سازمان خواهد بود.
لذا هر واحد یا سازمان کوچک مقیاس باید در نهایت تلاش برای حفظ مزیت های خود باشد.
به این ترتیب “SUB” ها با تفکیک فرآیند تولید و خدمات و نهایتاً صورت های مالی مزیت ها و احتمالاً ضعف های خود را نمایان کرده و مدیریت عالی می تواند جهت ادامه فعالیت و یا توقف این واحد کوچک مقیاس بدون آنکه کل فرآیند مختل گردد اقدام نماید.
نتیجه گیری:
مدیریت در سازمانهای کوچک چابک ، منعطف و مطابق بر شرایط متغیر فعلی توانمند تر از یک سازمان بزرگ است .
در بخش بازار یابی با توجه به هزینه های بالای تبلیغات و وسعت و طیف مشتریان و پشتوانه های مالی که مورد نیاز امور تبلیغات و بازاریابی میباشد قطعاً سازمان های بزرگ در این امر موفق تر عمل خواهند کرد.
تامین مالی برای سازمان بزرگ با توجه به اعتبار و توانایی وثیقه گذاری به مراتب نسبت به یک سازمان کوچک آسان تر است هرچند که مدیریت بر روی هزینه ها در ابعاد سازمانهای کوچک دقیق تر و کم هزینه تر خواهد بود.
با استفاده از مزیت سازمان بزرگ در تامین مالی و بازار یابی و مزیت چابکی در سازمان کوچک به ساختار مدیریتی واحد های اشتغال استراتژیک “ SBU” برسیم.
دکتر ابزری:عضو هیات علمی و استاد دانشگاه اصفهان
مهندس عبدالامیر مهتابی:دانشجوی ارشد مدیریت مالی
مهندس پیمان امینیان : دانشجوی ارشد مدیریت مالی
منابع:
- نشریه بین المللی علوم مهندسی دانشگاه علم و صنعت. شماره 1 ،1378 ، رضا سمیع زاده و سید کمال چهار سوقی ،ارائه مدلی به منظور ارزیابی عملکرد سازمانهای کوچک و متوسط .
- راز بقای شرکت ها ، نویسنده: اریه دوگاس ، مترجم : دکتر علی پارسائیان ، نشر ساپکو
- کوچک زیباست .شوماخر .
- چشم انداز مدیریت شماره 3 پایز 1389 ،مقایسه تعالی عملکرد سازما نهاي کوچک و بزرگ با رویکرد EFQM، میترا مهاجري ، امیر حسین خالقی، اسماعیل فدایی نژاد
- مقاله مدیریت استراتژیک تهیه شده توسط شرکت فولاد اهواز
- سایت www.wikipedia.org/.
- ﺳﻴﺴﺘﻢ ﺗﻮﻟﻴﺪﯼ ﭼﺎﺑﮏ (AMS) -ﭼﺎﺭﭼﻮﺏ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎ ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ ﻫﺎ – ﻏﻼﻣﺮﺿﺎ ﺧﻮﺵ ﺳﻴﻤﺎ – ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺗﻬﺮﺍﻥ -ﺍﺣﻤﺪ ﺟﻌﻔﺮﻧﮋﺍﺩ.- ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺗﻬﺮﺍﻥ – ﻋﻠﯽ ﻣﺤﻘﺮ-. ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺗﻬﺮﺍن
- مجله حسابدار شماره 146